درباره فیلم زینب اثر استاد علیرضا توانا

برخی آثار مکتوبِ علیرضا توانا: قصه مرگ ماهان، باگلوله آزادم کن، چاه، خاکستری، مسایا، به نام هیچ.

درباره فیلم زینب اثر استاد علیرضا توانا

برخی آثار مکتوبِ علیرضا توانا: قصه مرگ ماهان، باگلوله آزادم کن، چاه، خاکستری، مسایا، به نام هیچ.

چرا پیامبران در مغرب زمین نبوده اند؟

یکی از دوستان پرسیدند که چرا فقط در مشرق زمین، سخن از بعثت پیامبران بوده است و در مغرب زمین سخن از بعثت پیامبران نبوده است  و کسی ادعای پیامبری نداشته است؟

در پاسخ به این پرسش سخنان گوناگونی گفته اند که متاسفانه بسیاری از پاسخ هایی که ارائه شده است پاسخ های دقیق و درست و مناسبی نیست.

آنچه به صورت خلاصه می توان در این باره ارائه کرد این است که:

اعتقاد به پیامبری و بعثت پیامبران تنها در بخش‌هایی از مشرق زمین وجود داشته است و در فرهنگ پیشینِ مغرب زمین، مفهوم بعثت و پیامبران الهی وجود نداشته است و آن ها عالم معنا و عالم ملکوت را به عالم عقول تعبیر می کردند و در واقع اگر در فرهنگ اسلامی و برخی فرهنگ های دیگر از عالم ملکوت و عالم وحی  و عالم فرشتگان از آن عالم سخن به میان آمده است در اندیشه یونان باستان از عقول ده گانه و عقول مجرد  که واسطه های فیض محسوب می شده اند سخن به میان آمده است. به بیان دیگر، آنچه در خاور میانه به آن وحی گفته می شد در فرهنگ هایی همچون یونان باستان به "خرد ناب" و "عقل محض" نسبت داده می شد. حکمای یونان به جای اینکه خود را "صاحب وحی" بدانند خود را صاحب حکمت و خرد می دانستند و ادعای نبوت و رسالت نداشتند، زیرا چنین مفهومی در فرهنگ ایشان وجود نداشت.

از این رو، در برخی از روایات مذهبی، رسیده است که امامان (ع) به سخنان برخی از فیلسوفان همچون ارسطو استشهاد کرده اند(1) و یا افلاطون را ستوده اند(2) هرچند روایات مذهبی نیز واقعا مختلف و دارای محتواهای ضد و نقیض در این باره است.

-------------------------------------------

(1)   ر.ک: توحید مفضل

(2)   بحارالانوار، ج10، ص 172

سخنی درباره خوردن و آشامیدن در ماه مبارک رمضان

 

یکی از معضلات افرادی که عذری دارند و نمی توانند روزه داری کنند خوردن و آشامیدن در ماه رمضان در مجامع عمومی است. به طور مسلّم، کسی که به عنوان مثال، مشکل کلیوی دارد و باید آب بنوشد، یا زخم معده دارد و باید هر دوساعت چیزی بخورد تا به هنگام ترشح اسید معده، معده اش خالی نباشد، عقلا و شرعا ناگزیر به خوردن  و آشامیدن است و عقلا و شرعا حق ندارد که به خودش آسیب برساند.

 متاسفانه بارها همه ما دیده ایم که بسیاری از روزه داران، به سبب آگاهی اندک، چنین می پندارند که حکم شرعی این است که به طور کلی نباید کسی در ماه رمضان در انظار عمومی چیزی بخورد و بنوشد؛ در حالی که اصلا چنین حکمی به صورت مطلق وجود ندارد.

آنچه حکم شرعی و قانونی است این است که کسی حق ندارد آشکارا عمل حرامی را در جامعه انجام دهد، اما از آنجا که شرع دستور داده است که مسافر روزه نگیرد و همچنین شرع دستور داده است که شخصی که بیمار است یا خوف دارد که اگر روزه بگیرد مریض شود، نباید روزه بگیرد و از آنجا که بر اساساصلِ فقهیِ "صحتِ عمل مسلم" اَعمال مسلمانان باید حمل بر وجهِ شرعی شود، نه حمل بر وجهِ حرام، از این رو روزه داران عزیز باید توجه داشته باشند که با کسی که در ماه رمضان چیزی می خورد یا می نوشد  و معلوم نیست که عذر شرعی دارد یا خیر، نباید برخورد شود. حتی تجسس کردن در مورد اینکه عذر شرعی دارد یا ندارد از نظرشرعی، جایز نیست و حرام است.

درباره قانون جذب

در زمان ما شایع شده است که می گویند خیال ها و آرزوهای خوب داشته باشید، تا به خواسته‌های خود دست یابید. گرچه این سخن اجمالا درست است اما برخلاف آنچه افراد سطحی نگر پنداشته اند، به این معنا نیست که اگر کسی چیزی را آرزو بکند و به آن فکر کند حتما به آن خواسته دست می یابد. در اینجا برای فهم درست و عمیق این سخن، لازم است که به چند نکته اشاره کنم:

نکته اول این است که اجزای جهان پیوسته در حال جذب و دفع اند و هیچ لحظه ای نیست که جهان و اجزای جهان بدونِ جذب و دقع باشد؛ اما در جذب و دفع، خیال ها و آرزوهایی که ما آن‌ها را در ذهن خود می پرورانیم تاثیر قاطع و حتمی ندارند؛ یعنی -به اصطلاح اهل حکمت- خیال های خوب و آرزوهای افراد علتِ نامه برای تحققِ آن‌ها نیستند .

 به بیان دیگر، این طور نیست که آرزوهای خوب و تمرکز ذهنیِ روی آن ها به طور حتمی، موجب تحقق و وقوع آن‌ها شوند؛ بلکه اگر از منظر اهل حکمت بخواهیم این موضوع را تحلیل کنیم، باید بگوییم که آرزوهای خوب و تمرکز ذهنیِ روی آن ها به اصطلاح، مقتضی برای تحقق  آن‌ها است و مقتضی وقتی اثرگذار است که مانعی برای تاثیرگذاریِ مقتضی وجود نداشته باشد. 

ابتدا لازم است قاعده "مقتضی و مانع" را با یک مثال توضیح دهم تا موضوع روشن شود. به عنوان مثال، برای روشن شدنِ آتش و روشن ماندنِ آتش باید اکسیژن و سوخت موجود باشد؛ اما اکسیژن و سوخت علت تامه و علت قطعی برای  روشن شدن و روشن ماندن آتش نیست بلکه مانع نیز نباید وجود داشته باشد. به عنوان مثال، وزیدن باد شدید مانع روشن شدن و روشن ماندنِ اتش است. 

قاعده مقتضی و مانع در مورد خیال ها و آرزوهای افراد برای جذب آن‌ها و تحقق آن ها، صادق است؛ یعنی انسان با خیال های مثبت و حرکت در مسیر آن‌ها در صورتی که مانعی قدرتمند و شکست ناپذیر در میان نیاید به خواسته های ممکنِ خود می رسد؛ اما اگر مانعی قدرتمند و شکست ناپذیر وجود داشته باشد انسان به آروزها و خیال هایی که در سر می پروراند و در مسیر آن حرکت می کند نمی رسد. پس از منظر اهل حکمت، خیال های خوب و تمرکز ذهنیِ روی آن ها و حرکت در مسیر آن ها، مقتضی برای تحقق آن خیال ها و آرزوها است اما خیال های خوب علتِ قطعی برای تحقق آن ها محسوب نمی شوند.

نکته دوم که لازم است یادآوری شود این است که مقصود از جذبِ خواسته ها با خیال های مثبت این است که ما با خواسته ها و آرزوهایمان از نظر امواج، هماهنگ باشیم تا آن ها را جذب کنیم و  آن ها نیز جاذبِ ما باشند. در فیزیک کوانتوم ثابت شده است که همه چیزها علاوه بر وجود ذره‌ای و مادی، دارای موج نیز هستند و آنچه در جذب ها و دفع ها تاثیرگذار است موج هایِ هرچیز است.

نکته سوم این است که از منظر عرفانی، هرکسی که در جهان زندگی می کند دارای حقیقت و حدّی معنوی است که این حدّ و این حقیقتِ معنویِ پیش از تولدش در هستی بوده است و بعد از مرگ نیز باقی می ماند . این حقیقتِ معنوی دارای استعدادهایی است.


 استعدادهای هر حقیقتِ معنوی از طریق جذب اموری که متناسب با استعدادهایش و سبب شکوفاییِ استعدادیش است تحقق پیدا می کند و آنچه متناسب با استعدادهایش نیست جذبِ او نمی شود و او نیز نمی تواند آن ها را جذب کند؛ و البته، پارامترِ زمان نیز در جذب و دفع امور نباید نادیده گرفته شود؛ یعنی ممکن است ما استعداد جذب چیزی را در حال حاضر نداشته باشیم، اما به فرض، فردا یا یک ماه بعد، یا یکسال بعد، یا ده سال دیگر استعداد جذب آن را داشته باشیم. از حقیقت و حدّ معنویِ هرکس و استعدادهایِ آن در اصلاح عارفان به عین ثابته تعبیر می شود.

 https://t.me/alishalchiannazer

بحثی درباره سایه نداشتن پیامبران و امامان(ع)

متاسفانه، دقت کافی در تشخیص صحت و سقم روایاتِ و همچنین در فهم احادیث معتبر نشده است. بنا گذاشتن بر روایاتی که مشهوراما غیر معتبرند پیامدهای وحشتناکی را در پی داشته است. به عنوان مثال، باور بسیاری از مومنان این است که پیامبر و امام سایه ندارد و برای این باور خود به دو روایات، استدلال می کنند اما چند نکته لازم است که مورد عنایت قرار گیرد:

<!-- 1- یکی از این دو روایت ضعیف است به سبب وجودِ راویِ مجهول الحالی با نام "علی بن معبد"؛ و در  سند روایت دیگر  علی بن فضال (علی بن حسن بن فضال) است که از نظر جمعی از عالمان شیعه، فطحی مذهب بوده است و در مذهبش انحراف وجود داشته است. (ر.ک: خلاصة الاقوال علامه حلی؛ و تنقیح المقال و ...)

<!--2- به نظر محققانی همچون شیخ انصاری، خبر واحدی که از طریق راویان موثق نقل شده باشد و قطعی الصدور نباشد فقط در احکام معتبر است و در امور اعتقادی، خبر واحد حجیت ندارد زیرا بسیاری از احکام ظنی الصدور است و کنار گذاشتن خبرهای واحد، سبب تعطیل احکام می شود؛ اما در جزئیات امور اعتقادی ضرورتی ندارد که ما اعتقادی بر اساس دلیل غیر قطعی برای خود داشته باشیم و خلاصه نباید با استناد به خبر واحد، اعتقادی را ما برای خودمان بنا کنیم؛ زیرا این کار به منزله ساختن ساختمانی بزرگ بر روی ستونی ضعیف است.

<!-- 3-هر روایتی که با آیه قرآن و با ادله قطعیِ عقلی منافات داشته باشد مردود است؛ و به حکم عقل، هر چیزی که وجودِ جسمانی داشته باشد دارای سایه است. در ضمن، آیه 48 از سوره "نحل" تصریح می کند که چیزی که وجود مادی داشته باشد سایه دارد.

<!-- 4- اگر پیامبران و امامان سایه نداشتند، قطعا مردم متوجه این فرق می شدند و به ایشان ایمان می آورند و شبهه ای برای کسانی که با ایشان روبرو می شدند باقی نمی ماند اما می دانیم که در زمان حیات پیامبران و ائمه (ع)، اکثریت مردم به ایشان نمی آورند و گاهی از ایشان، معجزه مطالبه می کردند؛ و اگر ایشان سایه نداشتند، آن ها سایه نداشتن خود را معجزه قلمداد می کردند.

<!--5 - اگر پیامبران و امامان سایه نداشتند، الگوی مناسبی برای توده مردم نبودند؛ زیرا الگو باید از سنخ مردم باشد و فقط در جنبه  معرفت بالاتر از دیگران باشد. در آیه آخر سوره "کهف" نیز تصریح شده است که پیامبر(ص) بشری همانند شماست ولی به او وحی می شود.