درباره فیلم زینب اثر استاد علیرضا توانا

برخی آثار مکتوبِ علیرضا توانا: قصه مرگ ماهان، باگلوله آزادم کن، چاه، خاکستری، مسایا، به نام هیچ.

درباره فیلم زینب اثر استاد علیرضا توانا

برخی آثار مکتوبِ علیرضا توانا: قصه مرگ ماهان، باگلوله آزادم کن، چاه، خاکستری، مسایا، به نام هیچ.

تقدیم به گرفتاران

دیروز فردی که مشکلی داشت، اصرار می کرد که برای رفع مشکلش ذکری را به او بیاموزم .  این نوشتار را که در قالب چند نکته می نگارم، تقدیم به همه کسانی می کنم که گرفتاری یا مشکلی دارند و  برای برطرف شدن گرفتاری یا مشکل خود چاره ای را می‌جویند؟

1-افراد سطحی نگر می پندارند که اجابت دعا و رفع  مشکل همیشه به این طریق است که خدا عینِ خواسته کسی را به او بدهد در حالی که فقط در برخی موارد چنین اتفافی رخ می دهد  و گاهی به سبب ضرورت و به سبب آنچه مطلوب انسان است چیزی دیگر، به جای آن خواسته، به او داده می شود. به عنوان مثال، کسی از خدا پسری سالم  و صالح می خواهد دختری سالم و صالح  متولد می شود؛ همان طور که برای مادر حضرت مریم (س) چنین اتفاقی افتاد. گاهی نیز اجابت دعا به سبب ضرورتی، به تاخیر می‌افتد اما انسان معنوی که نگرش معنوی دارد تاخیر در اجابت را خیر می بیند و بی تابی نمی کند.

در مواردی نیز خداوند مشکل انسان را به این شیوه حل می کند که خواسته او را به او نمی دهد اما نیاز او را برطرف می کند. به عنوان مثال، کسی که از خدا ثروت زیاد می خواهد ممکن است خدا ثروت زیاد به او ندهد اما در عوض، کاری کند که  بیماری و مشکلات و اموری که مخارج سنگینی  دارد  از او دور شود و به این ترتیب نیازی به ثروت زیاد نداشته باشد.

نوع دیگری از اجابت دعا به این شکل است که نگرش انسان را تغییر می دهد؛ به طوری که دیگر آنچه را که پیش از آن، گرفتاری و مشکل می‌دید اکنون آن را گرفتاری یا مشکل نمی بیند؛ بلکه خیر می بیند. به عنوان مثال ، ممکن است کسی از خدا فرزند بخواهد اما خداوند به سبب ضرورتی، فرزند به او ندهد اما نگاه او را به فرزند  تغییر دهد و او را به این نگرش برساند که نداشتنِ فرزند برای او گرفتاری نیسست و خیر و صلاح او در این است که فرزند نداشته باشد.

 از نظر عارف، مراتب افراد را نگرش ایشان تعیین می کند.  نظام جهان به  گونه ای است که انسان به بسیاری از خواسته های خود ممکن است عیناً دست نیابد اما سالک می تواند نگرش خود را ارتقا دهد و به این  باور برسد که انسان پس از اینکه با روش درست برای رسیدن به خواسته های شایسته اش تلاش کرد، چنانچه به خواسته هایش نرسید یا خواسته هایش به تاخیر افتاد، قطعا خیر او در این بوده است، و قطعا مطلوب او همین است. در یکی از نوشتارهای گذشته در مورد خوشبختی دنیوی مطلبی نوشته بودم  و در آنجا ذکر کرده بودم که اساس خوشبختی در احساس رضایت از زندگی است زیرا افراد زیادی هستند که بسیار از امکانات را دارند و از زندگی خود راضی نیستند و در واقع احساس خوشبختی ندارند.

2- اذکار و دعاها هرچند در جای خود پسندیده و مطلوب اند اما تاثیرشان مطلق نیست.  ذکر همانند دارو است که تحت شرایطی تاثیر می گذارد؛  یا همانند کلیدی است که قفلِ مربوط به آن را- آن هم تحت شرایطی نظیر زنگ نزدن قفل و امثال آن- باز می کند  و هر کلیدی به هر قفلی نمی خورد. انسانی که مرگ او یا یکی از نزدیکانش فرا رسیده است و مجالی برای زنده ماندن ندارد هیچ ذکری سبب زنده ماندنش نمی شود، بلکه تاثیری که ذکر می تواند داشته باشد این است که کمک می کند که او مرگ را خیر ببیند.

در اینجا دوست دارم برای چندمین بار به این نکته مهم اشاره کنم؛ نکته ای که از مبانی اندیشه محی الدین است، و آن این است که: در این جهان همه چیز برای مردم اعتباری است و بستگی به نگاه افراد دارد. زندانی ها اغلب می خواهند از زندان بیرون بیایند و برای رهایی از آن دعا می کنند؛ اما یوسف در ماجرایِ ابتلایِ زلیخا، از خدا زندان را طلب می کند و مایل است که در زندان بیفتد.

3- مادامی که مشکل و گرفتاری ما برطرف نشده است ما باید به خود آرامش بدهیم تا تعادل روحی خود را از دست ندهیم زیرا ممکن است دست به کارهای خطرناک یا احمقانه ای بزنیم که خسارت های آن قابل جبران نباشد. یکی از راه‌های آرامش بخشی این است که به خود یاداور شویم که همه افراد در این دنیا به گونه ای مشکل و گرفتاری دارند و هیچ کس نیست که مشکلی نداشته باشد. حتی باید به خود یادآوری کنیم که شبیه به این مشکل را افراد متعددی پیش از من و  همزمان با من دارند. در گرفتاری ها با خود بگوییم: "من اولین نفر نیستم و آخرین نفر نیز نخواهم بود."