درباره فیلم زینب اثر استاد علیرضا توانا

برخی آثار مکتوبِ علیرضا توانا: قصه مرگ ماهان، باگلوله آزادم کن، چاه، خاکستری، مسایا، به نام هیچ.

درباره فیلم زینب اثر استاد علیرضا توانا

برخی آثار مکتوبِ علیرضا توانا: قصه مرگ ماهان، باگلوله آزادم کن، چاه، خاکستری، مسایا، به نام هیچ.

نگاهی اجمالی به تبیین عدل از منظر های مختلف

 در مورد تعریف عدل و عدالت در میان اندیشمندان اختلاف است. برخی در تعریف عدل گفته اند که العدل وضع کل شیء فی موضعه (عدل قرار دادن هرچیزی در جایِ خودش است) و برخی گفته اند که "العدل اعطاء کل شیء حقه" (عدل این است که به هر چیزی حقش داده شود)

هر یک از این تعریف ها چون تعریفی اجمالی اند، خوب و شایسته و صحیح اند؛ اما مشکل از آنجا آغاز می شود که بخواهیم مشخص کنیم که جای هر چیزی کجاست و حق هر چیزی چیست؟ آیا هر چیزی دارای حقوق ذاتی است، یا حقوق ذاتی ندارد؟ در ضمن، آیا برخی امور حسن ذاتی و برخی امور قبح ذاتی دارند؛ یا هیچ چیزی نیست که ذاتاً نیکو یا ذاتاً قبیح باشد؟

اشاعره چون قائل اند که هیچ چیزی نیست که ذاتاً نیکو یا ذاتاً قبیح باشد و آنچه خدا آن را نیکو بداند نیکوست و آنچه خدا قبیح بداند قبیح است، با این مقدمه به این نتیجه رسیده اند که خدا هر کاری می تواند بکند و اگر خدا بهترین بنده را دچار رنج و عذاب کند، قبیح نیست؛ چون بنده اصلا حقی ندارد؛ و اگر به کسی اصلا روزی ندهد، تا از گرسنگی بمیرد ظلمی مرتکب نشده است؛ و  اگر کودکی را ناقص الخلقه به دنیا بیاورد، این نیز عین عدالت است؛ چون هیچ کس و هیچ چیزی حقی ندارند و هیچ کاری هم ذاتا قبیح نیست، و هر چه خدا نیکو بداند همان نیکوست .

عدلیه (متکلمان شیعه و معتزله) بر این باورند که برخی امور ذاتاً نیکو و برخی امور ذاتا قبیح اند و خداوند هر کاری نمی کند و امکان ندارد که خداوند نیکوکار را دچار عذاب کند؛ اما عدلیه چون قائل به عدالت خدا هستند و چون از سویی قائل به جبر نیستند، معتقدند که اگر کودکی ناقص الخلقه متولد شود، حتما مصلحت و ضرورتی در این امر بوده است و خداوند بر اساس مصلحتی چنین خواسته است.

محی الدین بر اساس دیدگاه وحدت وجودی خویش، بر این باور است که هرچیزی که به هر کس می رسد ریشه در عین ثابته خودش  دارد، و خواست خدا نیست که کسی ناقص الخلقه متولد شد یا از گرسنگی بمیرد و خلاصه اینکه محی الدین این امور را از دوش خداوند بر می دارد و ریشه این امور را به جوهره افراد و استعداد آن ها باز می گرداند. در مورد ظلم های موجود در هستی نیز براین باور است که آنکه ظلم را می پذیرد به سبب پذیرش ظلم، خودش در ظلمی که به او می رسد نقش دارد.

محی الدین بر این باور است که کار خدا این است که آنچه را که هر کس به حسب استعداد و عین ثابته خود می طلبد به او بدهد و او آیه "ربنا الذی اعطی کل شیء خلقه" (پروردگار ما کسی است که خلفت هر چیزی را به او می دهد) را به این معنا می داند. از این رو، محی الدین در جایی از فتوحات می نویسد که خداوند نه بر اساس فضل رفتار می کند، و نه بر اساس عدل رفتار می کند؛ بلکه رفتار خداوند بر اساس استعدادهای هر کس و هرچیز و عین ثابته اوست. (الفتوحات المکیة ، ج2، ص 543)

حال ممکن است که گفته شود که محی الدین در برخی عبارت ها گفته است خداوند بر اساس عدل رفتار می کند و برخی عبارت ها فضل الهی را در نظر گرفته است ؟ پاسخ این است که او به اعتبارهای مختلف چنین گفته است. به عنوان مثال، گاهی عدل را به معنای میل گرفته  است -زیرا یکی از معانی این واژه همین است-  و بر این اساس گفته است که هرچه در عالَم وجود رخ می دهد بر اساس میل است؛ و در نتیجه، به این اعتبار همه چیز بر اساس عدل است.  (الفتوحات المکیة، ج 4، ص 236) البته، مقصود وی از میل از یک سو ، میل عین ثابته و استعداد به تحقق آن است و از سوی دیگر، میل حضرت حق است که آنچه را که هرکس بر اساس عین ثابته اش به آن میل می کند، به او برساند.

ناگفته نماند که گاهی برخی تصور می کنند که محی الدین از اشاعره است، و این غلط است؛ زیرا اشاعره وحدت وجودی نیستند.