محی الدین بر این باور است که آنچه انسان می آموزد در واقع به یاد آوردن است .(فتوحات ج2، ص 686) این دیدگاه محی الدین بر اساس مبنای وحدت وجودیِ او تبیین می شود. بر اساس وحدت وجود، علم و عالم و معلوم با هم متحدند ؛ همان طور که خلق و خالق و مخلوق اتحاد دارند . از نظر محی الدین، انسان مظهر حضرت حق است؛ و چون مظهر حضرت حق است، علم حق در او به ظهور می رسد.
به بیان دیگر، حضرت حق به اعتبار ساحت ملکوتش، ازلی است و همه اسماء و صفاتش ازلی است و علم نیز یکی از صفات حضرت حق است. وقتی کسی در مورد موضوعی به آگاهی دست پیدا می کند در واقع آن علم از ملکوت خودش است. پس او علمی را که در ملکوتش بوده است، پیدا کرده است. از این رو محی الدین در فص شیثی فرمود : انسان از درختِ هستی خویش میوه علمش را می چیند. (ترجمه فصوص الحکم اینجانب، ص 63)
بر همین اساس است که محی الدین قائل است که انسان به اعتبار جوهره اش، قدیم و ازلی و به اعتبار صورت و ظاهرش، حادث است. (ترجمه فصوص الحکم، ص 30- 29) پس انسان دارای دو علم است علمی قدیم و علمی حادث.
دانه تویی ، دام تویی ، باده تویی ، جام تویی
پخته تویی ، خام تویی
خام بمگذار مرا ....
با سلام و عرض خسته نباشید خدمت شما استاد عظیم الشان
بسیار عالی معنای این عبارت از فصوص را تفهیم کردید و در عین حال بسیار امیدوار کننده بود و انگیزه تلاش بیشتر را در درون برانگیخت .