درباره فیلم زینب اثر استاد علیرضا توانا

برخی آثار مکتوبِ علیرضا توانا: قصه مرگ ماهان، باگلوله آزادم کن، چاه، خاکستری، مسایا، به نام هیچ.

درباره فیلم زینب اثر استاد علیرضا توانا

برخی آثار مکتوبِ علیرضا توانا: قصه مرگ ماهان، باگلوله آزادم کن، چاه، خاکستری، مسایا، به نام هیچ.

چرا اهل سلوک اغلب از قربانی کردن حیوانات پرهیز دارند؟

یکی از دوستان پرسیده بودند که چرا اهل سلوک اغلب از قربانی کردن حیوانات پرهیز دارند؟

سرشت انسان به گونه ای است که نوعاً خواهان  رشد و ترقی است. آدمی با تجربه معنوی خویش، به خوبی دریافته است که لازمه رسیدن به هرچیز  رها کردن و فدا کردن چیزی دیگر است و انسان نمی تواند همه چیز را با هم داشته باشد. از اینجا انسان به مفهوم قربانی پی برد.  کسی که به عنوان مثال  مشغول مطالعه است در واقع این وقت را که می توانسته است به کاری دیگر بپردازد به آن کار دیگر نپرداخته است و آن را برای مطالعه قربانی کرده است.

در همه ادیان و آیین ها و نحله ها قربانی کردن به صورت  های مختلف وجود دارد و هیچ آیین و نحله ای نیست که مخالف قربانی کردن باشد اما مسئله و بحث بر سر  روش و شکل قربانی کردن  است و اینکه چه چیزی یا چه چیزهایی را باید قربانی کرد.

به طوری کلی، هر کاری اگر درست و به جا و به اندازه و با روش درست نباشد، به ضد خودش تبدیل می شود و خسارت های مادی و معنوی در پی  دارد و قربانی نیز از این قاعده مستثنا نیست.  

قربانی کردن انسان و حیوانات در تاریخ سابقه ای دیرینه دارد. این رسم از هزاران سال پیش  برای جلب محبت خدایان  و قوای موجود در جهان ؛ و یا از  روی ترس و به منظور خاموش کردن خشم و غضب خدایان انجام می شده است. پس همواره قربانی برای جلب منافع مادی و معنوی و یا دفع ضررهای مادی و معنوی انجام می شده است؛ و هم اکنون نیز اگر دقت کنیم، مردم از همین رو قربانی به جا می آورند؛ یعنی یا اعتقاد دارند که قربانی کردن کار خوبی  است و سبب رشد معنوی یا مادی  و رضایت پروردگار می شود؛ و یا برای دفع ضرر از جان  ومال و ناموس خود به قربانی می پردازند.

اکنون پس از بیان این مقدمات برویم سراغ پاسخ دوست عزیزمان:

سالکان می دانند که قربانی کردن به  خودی خود، بد نیست و انسان برای رشد معنوی خود باید قربانی کند ؛ اما ایشان به جای اینکه حیوانی را قربانی کنند از باب اینکه "که جان دارد و جان شیرین خوش است" چیزی دیگر را قربانی می کنند؛ یعنی از مال خود می بخشند  یا وقت خود را در راه خدمت به خلق می گذرانند و ...؛ زیرا هدف از قربانی کردن در تعالیم معنوی: 1-  رها شدن از قید و بند تعلقات مادی و درنهایت، دست یافتن به رشد معنوی است 2- کمک به مستمندان و نیازمندان است.

در شرح حال حضرت رسول (ص) نیز نقل شده است که از گوشت شکار می خورد، اما به  دست خود حیوانی را شکار نمی کرد (1) زیرا این کار تجاوز به حریم حیات موجودی دیگر است؛ و از سوی دیگر، سبب قساوت قلب و سنگدلی است. از این رو، اهل سلوک نیز از قربانی کردن حیوانات و از شکار آن ها پرهیز می کنند.

اگر بگویید که چرا شرع مردم را از ذبح حیوانات نهی نکرده است؟

پاسخ این است که احکام شرع نیز در بستر زمان و مکان فرود آمده است و حد اقل در آن زمان و مکان امکان حذف قربانی کردن وجود نداشت و مردم عرب مردمی به شدت گوشت خوار بودند و به شدت به عمل قربانی کردن در آیین خود اعتقاد داشتند و برای بت های خود  قربانی می کردند و حکم قربانی کردن از اموری نبود که از آن به یکباره دست بردارند.

 یکی از خرافاتی که پیش از اسلام در میان مردم جزیرةالعرب وجود داشت و، بعد از اسلام نیز، آیه در نفی آن نازل شد؛ اما متأسفانه مردم از آن دست برنداشتند، و تاکنون نیز خیلی از مسلمانان به نوعی به آن عقیده دارند، متبرک دانستن خون حیوان قربانی شده و مالیدن خون آن به فرزند و ... است. در دوره جاهلیت، مردم حیوانی را قربانی می کردند و خون آن را به کعبه می پاشیدند. بعد از آمدن اسلام نیز، جمعی از مسلمانان خواستند همین کار را ادامه دهند که خداوند آیه 37 سوره "حج" را نازل کرد و از این کار منع کرد(2) ؛ اما می بینیم که همین رسم با مالیدن خون قربانی به ماشین و خانه و  فرزند و ... ادامه پیدا کرده است. قرآن در آیه 37 از سوره "حج"  اشاره می کند که از گوشت و خون قربانی چیزی به خدا نمی رسد؛ بلکه خواسته خداوند از شما این است که به تقوا دست پیدا کنید و انسان بهتری شوید.

بنابراین، قربانی کردن نه تنها در مسیر انسان بهتری شدن نیست، بلکه در مسیر خود خواهی و فدا کردن موجودی دیگر به توهمِ نجاتِ خود و یا خانواده خود و یا حفظ مال خویش است؛ و جالب این است که بسیاری از افرادی که قربانی می کنند گمان می کنند که کار شایسته  و خدا پسندانه ای انجام داده اند و این در حالی است که علاوه بر آزار رساندن به حیوان زبان بسته، جمع کثیری از ایشان گوشت حیوان را نیز به مستمندان نمی دهند؛ بلکه  یا آن را در فریزر خویش می گذارند و یا به اطرافیان ثروتمند خود که نیازی هم ندارند می دهند و چیزی نصیب نیازمندان نمی شود.

از این رو، جمعی از اهل سلوک اگر بخواهند گوشت انفاق کنند، خودشان سبب گرفتن جان حیوانی نمی شوند و از قصابی گوشت می خرند و به نیازمندان می دهند. امیدوارم که ذبح قربانی در موارد مستحبی جای خود را حد اقل به خریدن گوشت و تقسیم آن میان نیازمندان بدهد؛ اما مهم تر این است که انسان ها اندیشه خود را ارتقا دهند زیرا اگر انسان ها اندیشه خود را ارتقا ندهند و در بند خرافات عوامانه باشند چنانچه به عنوان مثال ماشینی بخرند و حیوانی را ذبح نکنند و از قضا تصادفی با آن ماشین داشته باشند بر اساس اوهام خود، چنین خیال بافی می کنند که چون قربانی نکردیم این اتفاق افتاد؛ و ربط دادن امورنامربوط بر اساس حدس و گمان، یکی از مهم ترین خرافاتی است که در زندگی های مردم جریان دارد.

 

 

---------------------

(1) مکارم الاخلاق، ص 30.

(2) البحر المحیط ، اثر ابوحیان اندلسی، ج6 ص 343.

 

 

 

 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
مهتا چهارشنبه 6 دی 1396 ساعت 19:57

چه سوال مهم و جواب عمیق و تامل برانگیزی ! متاسفانه قربانی کردن برای دفع بلا و ... حتی در اقشار تحصیل کرده هم دیده می شود .
به امید روزی که بساط خرافات از جامعه ما برچیده شود .

بهار دوشنبه 4 دی 1396 ساعت 07:41

با سلام و احترام
اینجاست که بحث تاویل آیات ، اهمیت صد چندان خود را نشان می دهد . وقتی در مواجهه با آیاتی نظیر قربانی کردن حضرت ابراهیم و آیات مربوط به کفاره دادن در حج ؛ به ظاهر آیات بسنده می شود ؛ باید انتظار داشت که خرافات هم به عنوان فضیلت در جامعه مرسوم گردد .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد