درباره فیلم زینب اثر استاد علیرضا توانا

برخی آثار مکتوبِ علیرضا توانا: قصه مرگ ماهان، باگلوله آزادم کن، چاه، خاکستری، مسایا، به نام هیچ.

درباره فیلم زینب اثر استاد علیرضا توانا

برخی آثار مکتوبِ علیرضا توانا: قصه مرگ ماهان، باگلوله آزادم کن، چاه، خاکستری، مسایا، به نام هیچ.

عبادت ذاتی و عبادتِ مقیدِ صفاتی

اهل معرفت و سلوک، عبادت را دو گونه می دانند: نوعی از عبادت و تبعیت  است که تابع امر و نهی است و با امر و نهی محقق می شود و بدون امر و نهی این نوع عبادت تحقق پیدا نمی کند. از این نوع عبادت گاهی به عبادتِ مقید یا عبادت مقیدِ صفاتی تعبیر می شود. به عنوان مثال، وقتی پیامبر (ص) دستوری به اصحابش می دادند یا آن ها را از کاری نهی می کردند چنانچه یارانش از این فرمان یا نهی پیروی می کردند به این نوع عبادت عمل کرده بودند. نوع دیگر از عبادت وجود دارد که از آن به "عبادت ذاتی" تعبیر می شود. این نوع عبادت را همه موجودات دارا هستند. این نوع عبادت اشاره به این معنا دارد که هر چه در هستی هست در برابر حضرت حق و در برابر ساحتِ فرای خودش، سر تسلیم و فرمانبری فرود می آورد؛ چه بخواهد و چه نخواهد و چه بداند و چه نداند.

سرپیچی از عبادتِ ذاتی ممکن نیست؛ زیرا موجودات نمی توانند از عبادتِ ذاتی خودداری کنند؛  اما سرپیچی از عبادتِ مقید که منوط به امر و نهی است، ممکن است؛ زیرا اراده حتمی حضرت حق بر آن تعلق نگرفته است.

 آنچه در تبعیت یا تبعیت نکردن از فرمان و نهیِ حق در عبادتِ مقید (عبادت تشریعی) دخیل است ویژگی ها و صفات و احوال و مراتبِ افراد است. یعنی افراد با توجه به صفات و احوال و مراتب خود، دستورهای پیامبران را اطاعت می کنند و یا از آن اطاعت نمی‌کنند و منشأ اطاعت و عبادت و منشأ اطاعت و عبادت نکردن، در واقع، خودشان اند.

منابع مراجعه: فصوص ص 50 ؛ و فتوحات ، ج2، ص 309-308 و 328 ؛ و ج3، ص 402 ؛ و اعجاز البیان، ص 238-237؛ و تفسیر المحیط الاعظم، ج6، ص 153؛و کسر الاصنام الجاهلیة، ص 36  و ...

 

کتابی مستقل در دفاع از روش و منش عرفانی، به صورت مستدل و مستند

کتابِ "سلوک ما " در واقع، دفاعی مستدل و مستند از  عرفان و از روش و منش عرفانی است. با وجود اینکه از قرن ها پیش، کتاب های متعددی به صورت مستقل در رد عرفان نگاشته شده بود اما تاکنون کتابی مستقل و گسترده در دفاع از عرفان و نگرش عرفانی و در پاسخ‌ِ مستند و علمی به نقدها تالیف نشده بود. نویسنده، علی شالچیان ناظر (پژوهشگر معارف اسلامی و همچنین پژوهشگر مطالعات عرفانی) در این کتاب به منظور دفاع از عرفان و روش و منش عرفانی از آیات و روایات و از دلایل قابل قبول برای مخالفان عرفان، استدلال های فراوانی را ارائه کرده است. در نگارش این اثر از حدود 350 منبع استفاده شده است. نویسنده بحث ها را در قالب گفتگو میان دو شخصیتِ فرضی (عماد الدین و رادمنش) که یکی مخالف روش عرفانی و دیگری موافق روش عرفانی است پیش می‌برد و در پاورقی به منابع هر استدلال اشاره شده است. درلابلای مباحث نویسنده با استدلال های فراوان،پرده از حقایق فراوانی برمی دارد که پیش از این مورد توجه قرار نگرفته بود. نویسنده در پیشگفتار کتاب اشاره کرده است که در جوانی از مخالفان سرسخت عرفان بوده است و سپس با کنار گذاشتن تعصبات و بادقت نظر و سلوک، دریافته است که مخالفانِ عرفان بر اساس تعصب و  با پیش فرض و پیش داوری به مخالفت با روش و منش عرفانی پرداخته اند.


برای اطلاع بیشتر در مورد کتاب و ناشر :  http://www.soloukema.blogsky.com/


شعری منسوب به حضرت علی (ع) است که البته به صورت قطعی معلوم نیست که از آن جناب باشد، اما از انجا که دارای مضمونی عالی است امورز چند کلامی درباره آن می نویسم:

دوائک فیک و لاتبصر    ****  و دائک منک و لاتشعر

اتزعم انک جرم صغیر   ****   و فیک انطوی العالم الاکبر

و انت الکتاب المبین الذی **** بأحرفه تظهر المضمر

فلاحاجه لک فی خارج     ****     یخبر عنک بما یسطر

ترجمه:

دوایِ تو در درونِ خود توست، اما نمی بینی؛ و دردِ تو از خودت است، اما متوجه نیستی. تو می پنداری که جسم کوچکی هستی در حالی که در درون تو جهانی بسیار بزرگتر از آنچه می پنداری، وجود دارد. تو همان کتابِ مبین هستی که با حروف خودش امور نهفته را آشکار می کند. تو [با وجود جهان درون خودت] نیازی به جهان خارج نداری تا به تو درباره چیزی خبر بدهد.

این شعر دلالت بر وحدت وجود دارد. این ابیات بیانگر این است که انسان به سبب بهرمندی از روح و قوه خیالِ خلاق، همه ساحت های مختلف و عوالمِ مختلف را داراست و از این رو، انسان به هیچ کس و هیچ چیز برای اینکه به او آگاهی ببخشد و  از اموری باخبر کند نیاز ندارد. جالب است که در این شعر حضرت علی(ع)  تعبیر کتاب مبین را که در قرآن در مورد آیات قرآن به کار رفته است، در مورد انسان به کار می برد. البته، همان طور که می دانیم  مقصود از این انسان،  که دارای این مقامات ذکر شده است همان اولیای الهی اند ؛ اما افراد دیگر نیز با توجه به مراتب مختلفی که در درونِ حقیقت انسان، کامل دارند، از خیر و برکت انسان کامل و از بقای در هستی بهره مند می شوند.

چرا پیامبران در مغرب زمین نبوده اند؟

یکی از دوستان پرسیدند که چرا فقط در مشرق زمین، سخن از بعثت پیامبران بوده است و در مغرب زمین سخن از بعثت پیامبران نبوده است  و کسی ادعای پیامبری نداشته است؟

در پاسخ به این پرسش سخنان گوناگونی گفته اند که متاسفانه بسیاری از پاسخ هایی که ارائه شده است پاسخ های دقیق و درست و مناسبی نیست.

آنچه به صورت خلاصه می توان در این باره ارائه کرد این است که:

اعتقاد به پیامبری و بعثت پیامبران تنها در بخش‌هایی از مشرق زمین وجود داشته است و در فرهنگ پیشینِ مغرب زمین، مفهوم بعثت و پیامبران الهی وجود نداشته است و آن ها عالم معنا و عالم ملکوت را به عالم عقول تعبیر می کردند و در واقع اگر در فرهنگ اسلامی و برخی فرهنگ های دیگر از عالم ملکوت و عالم وحی  و عالم فرشتگان از آن عالم سخن به میان آمده است در اندیشه یونان باستان از عقول ده گانه و عقول مجرد  که واسطه های فیض محسوب می شده اند سخن به میان آمده است. به بیان دیگر، آنچه در خاور میانه به آن وحی گفته می شد در فرهنگ هایی همچون یونان باستان به "خرد ناب" و "عقل محض" نسبت داده می شد. حکمای یونان به جای اینکه خود را "صاحب وحی" بدانند خود را صاحب حکمت و خرد می دانستند و ادعای نبوت و رسالت نداشتند، زیرا چنین مفهومی در فرهنگ ایشان وجود نداشت.

از این رو، در برخی از روایات مذهبی، رسیده است که امامان (ع) به سخنان برخی از فیلسوفان همچون ارسطو استشهاد کرده اند(1) و یا افلاطون را ستوده اند(2) هرچند روایات مذهبی نیز واقعا مختلف و دارای محتواهای ضد و نقیض در این باره است.

-------------------------------------------

(1)   ر.ک: توحید مفضل

(2)   بحارالانوار، ج10، ص 172

سخنی درباره خوردن و آشامیدن در ماه مبارک رمضان

 

یکی از معضلات افرادی که عذری دارند و نمی توانند روزه داری کنند خوردن و آشامیدن در ماه رمضان در مجامع عمومی است. به طور مسلّم، کسی که به عنوان مثال، مشکل کلیوی دارد و باید آب بنوشد، یا زخم معده دارد و باید هر دوساعت چیزی بخورد تا به هنگام ترشح اسید معده، معده اش خالی نباشد، عقلا و شرعا ناگزیر به خوردن  و آشامیدن است و عقلا و شرعا حق ندارد که به خودش آسیب برساند.

 متاسفانه بارها همه ما دیده ایم که بسیاری از روزه داران، به سبب آگاهی اندک، چنین می پندارند که حکم شرعی این است که به طور کلی نباید کسی در ماه رمضان در انظار عمومی چیزی بخورد و بنوشد؛ در حالی که اصلا چنین حکمی به صورت مطلق وجود ندارد.

آنچه حکم شرعی و قانونی است این است که کسی حق ندارد آشکارا عمل حرامی را در جامعه انجام دهد، اما از آنجا که شرع دستور داده است که مسافر روزه نگیرد و همچنین شرع دستور داده است که شخصی که بیمار است یا خوف دارد که اگر روزه بگیرد مریض شود، نباید روزه بگیرد و از آنجا که بر اساساصلِ فقهیِ "صحتِ عمل مسلم" اَعمال مسلمانان باید حمل بر وجهِ شرعی شود، نه حمل بر وجهِ حرام، از این رو روزه داران عزیز باید توجه داشته باشند که با کسی که در ماه رمضان چیزی می خورد یا می نوشد  و معلوم نیست که عذر شرعی دارد یا خیر، نباید برخورد شود. حتی تجسس کردن در مورد اینکه عذر شرعی دارد یا ندارد از نظرشرعی، جایز نیست و حرام است.