درباره فیلم زینب اثر استاد علیرضا توانا

برخی آثار مکتوبِ علیرضا توانا: قصه مرگ ماهان، باگلوله آزادم کن، چاه، خاکستری، مسایا، به نام هیچ.

درباره فیلم زینب اثر استاد علیرضا توانا

برخی آثار مکتوبِ علیرضا توانا: قصه مرگ ماهان، باگلوله آزادم کن، چاه، خاکستری، مسایا، به نام هیچ.

پخش سریال "سلام آقای مدیر" به نویسندگی و کارگردانی دوست فرهیخته و عزیزم "علیرضا توانا" از روز شنبه 22 تیر1398 از شبکه دو سیما

 از روز شنبه،  22 تیر1398، پخش سریال "سلام آقای مدیر" به نویسندگی و کارگردانی دوست فرهیخته و  عزیزم "علیرضا توانا"  از شبکه دو سیما در ساعت 21/30 دقیقه آغاز می شود. موضوع این سریال مشکلات مختلف دانش آموزان و خانواده های ایشان است. این فیلم از  جذابیت  بسیار در حیطه نویسندگی و اتفاقات و مسائل هنری برخوردار است که  تدوین آن همزمان در حال انجام است. 

مبانی عرفان نظری و عرفان عملی متفاوت است

مبانی عرفان نظری با مبانی عرفان عملی فرق دارد و ما نباید این دو حیطه را با هم خلط کنیم. در عرفان نظری، سخن از شناخت نظام هستی است. ما در عرفان نظری در حدِ توان خود در می یابیم که نظام هستی چگونه است و چه اموری در وقایع جهان تاثیرگذار نیست و چه اموری در وقایع جهان تاثیرگذار است  و آنچه در جهان تاثیرگذار است مبتنی بر چه اصولی است.

 

اما در عرفان عملی بحث بر سر این است که هرکس بر حسب جایگاه و موقعیتی که در جهان دارد چه مسئولیت و وظیفه ای در قبال خود و جهان دارد و لزوما این طور نیست که وظیفه و مسئولیتِ ما در قبال خودمان  و دیگران با رفتاری که از هستی در برابر ما و دیگران ظاهر می شود یکسان باشد زیرا امور هستی  تابع‌ِ قوانینِ متعدد و پیچیده ای است. به عنوان مثال، وظیفه ما در قبال خودمان و دیگران این است که در حفظ سلامت جسم و روان خویش و دیگران بکوشیم اما نظام هستی این گونه است که اسباب بیماری کسی را فراهم می کند و ما نباید این گونه تصور کنیم که اگر خدا دوست داشت که کسی سالم بماند، خودش او را کمک می کرد.

 

در نگرش عرفانی وحدت وجودی، هرکس به عنوان مظهری از حضرت حق، مسئولیت و وظیفه دارد که در اعتلای امور خویش و جهان تلاش لازم و تاثیرگذاری لازم را داشته باشد و اینکه چرا در هستی باید بیماری و زلزله و امثال این ها باشد در نگرش وحدت وجودی این گونه تبیین می شود که این قبیل امور را خداوند برای این جهان درنظر نگرفته است بلکه ماهیت هستی که در درون ساحت الهی به صورت فرا زمانی، ویژگی های مختلف و امکانات مختلف را درون خود دارد و البته از یک منظر اگر این امکانات مختلف نبود، جهان حرکتی نداشت زیرا در برخورد ویژگی های مختلف است که جهان دارای حرکت و پویایی است.

 

  نکته مهم تر این است که در تضاد و رویارویی ویژگی هایِ مختلف با یکدیگر، و در نسبتی که با یکدیگر برقرار می کنند، عوارضی خواسته یا ناخواسته ایجاد می شود. به عنوان مثال، خورشید گرما می دهد و هرچه نزدیک خورشید است اگر تحمل گرمای زیاد را نداشته باشد، می سوزد و در ضمن موجوداتی نیز از نورو گرمای خورشید استفاده می کنند. بیماری نیز در نسبتِ میان ویژگی هایِ مختلف ظهور می کند و بر همین اساس است که کسی به عنوان مثال، گرفتار سرطان یا ... می شود؛ اما اراده اصلیِ خداوند  و نظام هستی بر وجود سرطان نبوده است بلکه این قبیل امور به تبعِ نسبتِ برخی ویژگی ها با یکدیگر ظاهر می شود و انسان به عنوان مظهر علم و اراده و قدرت حضرت حق می کوشد که با ارتقای علم و دانش و قدرت خود بتواند با این عوارض مقابله کند.

جاهل و غافل در جهل و غفلت، مظهر حق نیستند

عمادالدین:

وحدت وجودی ها و عارفان می گویند که همه چیز مظهر حضرت حق است و حضرت حق در همه چیز ظهور دارد پس از نظر شما شخص جاهل و غافل و گمراه نیز مظهر حضرت حق است و حضرت حق در او نیز ظهور کرده است؟

رادمنش:

نکته اول که باید به آن توجه شود این است که وحدت وجودی ها نمی‌گویند که حضرت حق در همه افراد و همه اشیاء، ظهوری یکسان دارد؛ بلکه می‌گویند که حضرت حق در افراد و اشیاء مختلف، در شئون و مراتبِ مختلف، ظهور کرده است.

نکته دوم اینکه وحدت وجودی‌ها نمی‌گویند که شخص جاهل و غافل و گمراه در جاهل بودن و غافل بودن و گمراه بودن، مظهر حضرت حق است؛ زیرا جهل و غفلت و گمراهی، اموری عدمی اند یعنی جهل خودش چیزی نیست و به نبودنِ علم، جهل اطلاق می‌شود؛ و غفلت خودش چیزی نیست، تا مظهرِ حق باشد؛ بلکه به بی‌توجهی، غفلت اطلاق می‌شود؛ و همچنین است گمراهی.

عارفانِ وحدت وجودی می‌گویند امکان دارد شخص گمراه یا غافل یا جاهل، در صفتی یا در صفاتی، مظهرِ حضرت حق باشد؛ به عنوان مثال، ممکن است شخصی غافل باشد اما مظهر مهربانی حضرت حق باشد؛ و هیچ کسی نیست که مظهر هیچ یک از اسماء و صفات حضرت حق نباشد.

[اقتباس از کتاب "سلوک ما" (علی شالچیان ناظر)]

 

عزیزانی است که دغدغه ژرف نگری در مباحث معنوی را دارند و می خواهند تفاوت دیدگاه های ژرف نگرانه با دیگاه های عوامانه را دریابند. دوستان می توانند برای تهیه این کتاب به کتابفروشی های اینترنتی مراجعه کنند و یا از کتابفروشی های معتبرحوزه فلسفه و عرفان همچون کتابفروشی طهوری و کتابفروشی مولی (واقع در خیابان انقلاب) آن را تهیه کنند و یا به انتشارت سلوک ما مراجعه کنند.

https://t.me/alishalchiannazer

کتابی مستدل و مستند در دفاع از عرفان و روش و منش عرفانی

کتابِ "سلوک ما " در واقع، دفاعی مستدل و مستند از  عرفان و از روش و منش عرفانی است. با وجود اینکه از قرن ها پیش، کتاب های متعددی به صورت مستقل در رد عرفان نگاشته شده بود اما تاکنون کتابی مستقل و گسترده در دفاع از عرفان و نگرش عرفانی و در پاسخ‌ِ مستند و علمی به نقدها تالیف نشده بود. نویسنده، علی شالچیان ناظر (پژوهشگر معارف اسلامی و همچنین پژوهشگر مطالعات عرفانی) در این کتاب به منظور دفاع از عرفان و روش و منش عرفانی از آیات و روایات و از دلایل قابل قبول برای مخالفان عرفان، استدلال های فراوانی را ارائه کرده است. در نگارش این اثر از حدود 350 منبع استفاده شده است. نویسنده بحث ها را در قالب گفتگو میان دو شخصیتِ فرضی (عماد الدین و رادمنش) که یکی مخالف روش عرفانی و دیگری موافق روش عرفانی است پیش می‌برد و در پاورقی به منابع هر استدلال اشاره شده است. درلابلای مباحث نویسنده با استدلال های فراوان،پرده از حقایق فراوانی برمی دارد که پیش از این مورد توجه قرار نگرفته بود. نویسنده در پیشگفتار کتاب اشاره کرده است که در جوانی از مخالفان سرسخت عرفان بوده است و سپس با کنار گذاشتن تعصبات و بادقت نظر و سلوک، دریافته است که مخالفانِ عرفان بر اساس تعصب و  با پیش فرض و پیش داوری به مخالفت با روش و منش عرفانی پرداخته اند.

این کتاب همچنین برخی از ویژگی های نگرش عرفانی را نیز به مخاطبان معرفی می کند.

چاپ اول کتابِ " سلوک ما " از سوی "انتشارات سلوک ما" در 423 صفحه با قیمت 570000  ریال منتشر شده است که در صورت خرید مستقیم از انتشارات با تخفیف در اختیار عزیزان قرار می گیرد.

تماس با انتشارات: 09332427527    و   77534175

هرکس را به دلیلی دوست داشته باشیم

ما برای اینکه جامعه ای داشته باشیم که صلح و صفا در آن برقرار باشد، لازم است که  همنوعانِ خود را دوست داشته باشیم. اگر ما برای دوست داشتنِ دیگران نگاهِ ایدئالیستی داشته باشیم، دیگر قادر نخواهیم بود که دیگران را دوست داشته باشیم؛ زیرا هیچ کس از افراد جامعه نیست که عیب و نقص هایی نداشته باشد. در ضمن، سلایقِ افراد نیز با هم فرق می کند و همه این مسائل دست به دست هم می دهد تا ما اگر با نگاه سختگیرانه به دیگران بنگریم، نتوانیم آن‌ها را دوست داشته باشیم.

بنابراین روش عقلانی یا حداقل عقل پسند این است که ما هرکسی را به دلیلی دوست داشته باشیم؛ هرچند از نگاه ما، اعمالِ هرکس به لحاظ برخی امور، معایب و نقاط ضعفی داشته باشد. اگر قرار باشد که افراد دارای همه فضایل و به دور از همه نواقص و معایب باشند تا سزاوار باشند که ما ایشان را دوست داشته باشیم هیچ کس را نخواهیم یافت که سزاوار دوست داشتن و محبت باشد و خودِ ما نیز مشمولِ همین موضوع خواهیم بود.

پس ما باید کسی را -به عنوان مثال- به خاطر نجابتش و کسی را به خاطر سخاوتش و کسی را به خاطر مهربانیش و کسی را به خاطر شجاعتش و کسی را به خاطر دانش و علم آموزیش و کسی را به خاطر همتش و یا ... دوست داشته باشیم.

اگر با این نگاه به افراد بنگریم، خواهیم دید که در هرکس حداقل یک ویژگی وجود دارد که لایق است به خاطر آن او را دوست داشته باشیم و در زبان عرفان از این موضوع چنین تعبیر می شود که هیچ کس نیست که مظهر حضرت حق نباشد.

دوست داشتن دیگران و چشم پوشی از لغزش ها و معایب ایشان علاوه بر اینکه موجب صلح و صفا در جامعه می شود برای شخص (دوست دارنده) نیز آرامش و سلامت روانی را در پی دارد.