الف- یکی از فواید دعا این است که سالک از طریق دعا به خود شناسی می رسد؛ یعنی متوجه می شود که چه خواسته ای دارد. البته در صورتی که بدون سانسور همه خواسته های قلبی خود را بخواند و به زبان بیاورد. در درون هر یک از ما خواسته های مختلفی است که ما متوجه این خواسته ها نیستیم؛ یعنی از خواسته های درونی خود غافلیم، و دعا سبب می شود که خواسته های نهان انسان آشکار شود و انسان از این طریق به خودشناسی برسد و نقاط قوت و ضعف وی بر خودش آشکار شود. حتی در تعالیم مشایخ اهل سلوک هست که خوب است که سالک خواسته های خود را روی کاغذ بنویسد زیرا نوشتن خواسته های درونی بر روی کاغذ سبب می شود که انسان به صورت روشن تر، از امور درونی خود باخبر شود .

در ضمن، نوشتن روی کاغد فقط اختصاص به دعا ندارد و خوب است که سالک همه افکار و خیالات و خواطر خود را روی کاغد بنویسد تا خودش را بهتر بشناسد. (البته این نوشتن ها را باید شخصی و خصوصی برای خود انجام دهد)

ب- یکی از فواید دعا کردن این است که سالک اگر همه خواسته های پنهان خود را دعا کند و  بر زبان آورد یا بنویسد متوجه می شود که برخی از خواسته های او با خواسته های دیگرش در تناقض یا در تضاد است و از این رو امکان جمع میان آن ها وجود ندارد. یعنی این دعاها و خواسته های آشکار شده به سالک نشان می دهد که در درون سالک خواسته های متضادی وجود دارد.

ج- دعا گفتگوی درونی سالک است، و دعا کردن و توجه به خواسته های درونی، سبب می شود که سالک در مورد خواسته هایی که برای او اولویت دارد و اساسی است و منطقی است مصمم شود؛ و این تصمیم راسخ  و آماده کردن مقدمات آن و حسن ظن به اجابت و تحقق خواسته، حاکی از آن است که ملکوت او نیز مایل است که خواسته ضروریِ او را به او برساند؛ و این است معنای آن حدیث قدسی که فرموده است: "من قرینِ گمانی ام که بنده ام به من دارد پس باید بنده ام به من گمان نیک داشته باشد."

د- چون دعا، اظهار نیاز است از این رو در سالک فروتنی به دنبال می آورد و تکبر و خود بزرگ بینی و عُجب را از میان می برد.

این مطلب را از این رو نگاشتم که گاهی در عبارات برخی دیده می شود که بیان می کنند که در نگاه محی الدین دعا کردن هیچ جایگاهی ندارد؛ در حالی که معلوم شد که دعا در عرفان عملی نقش بسزایی دارد و اگر از برخی از عبارت های محی الدین چنین برداشت می شود که او اعتقادی به دعا ندارد ، از یک سو  ناظر به این است که در تفکر وحدت وجودی حضرت حق عینِ هستی و جدا و بیرون از هستی نیست و از سوی دیگر، ناظر به این موضوع است که برخلاف عوام اهل علم، وی بر ابن باور است که هر دعایی امکان استجابت ندارد و دعایی که مخالف حکمت بوده و محال باشد نمی تواند مستجاب شود.