درباره فیلم زینب اثر استاد علیرضا توانا

برخی آثار مکتوبِ علیرضا توانا: قصه مرگ ماهان، باگلوله آزادم کن، چاه، خاکستری، مسایا، به نام هیچ.

درباره فیلم زینب اثر استاد علیرضا توانا

برخی آثار مکتوبِ علیرضا توانا: قصه مرگ ماهان، باگلوله آزادم کن، چاه، خاکستری، مسایا، به نام هیچ.

چرا حضرت حافظ از نصیحت گوها و موعظه کنند گان انتقاد می کند؟

حضرت حافظ نصیحت را به طور کلی بد نمی داند اما بر این باور است که نصیحت  کردن هم حساب و کتابی دارد، و باید در جای مناسب و با روش مناسب و از سوی شخص مناسب و تاثیرگذار انجام شود.

نصیحتى کنمت یاد گیر و در عمل آر****که این حدیث ز پیر طریقتم یادست‏

غم جهان مخور و پند من مبر از یاد****که این لطیفه عشقم ز رهروى یادست‏

جایی دیگر  حضرت حافظ در باب نصیحت، گوید:

گر این نصیحت شاهانه بشنوى حافظ ****بشاهراه حقیقت گذر توانى کرد

نصیحتى کنمت بشنو و بهانه مگیر****هرآنچه ناصح مشفق بگویدت بپذیر

در اینجا به اختصار قصد دارم به برخی از وجوهی که حافظ از آن باب به انتقاد از اهل نصیحت و موعظه  می پردازد اشاره کنم:

الف- متاسفانه بسیاری از  نصیحت گویان و واعظان اهل عمل نیستند و خودشان بدکار و فاسد و اهل تزویر و ریا هستند.

واعظان کاین جلوه در محراب و منبر مى‏کنند****چون به خلوت مى‏روند آن کار دیگر مى‏کنند

گرچه بر واعظ شهر این سخن آسان نشود****تا ریا ورزد و سالوس مسلمان نشود

دور شو از برم اى واعظ و بیهوده مگوى‏****من نه آنم که دگر گوش بتزویر کنم‏

ب- متاسفانه بسیاری از اهل موعظه و نصیحت خودشان معرفت درستی ندارند و اغلب نگاه سطحی به مسائل دارند و درست و غلط را تشخیص نمی دهند و یا متاسفانه  نگاهشان  به مسائل از دریچه ای بسیار تنگ و بسیار محدود است و به  قول حضرت حافظ  بوی حق به مشام آن ها نرسیده است اما دیگران را نصیحت می کنند:

واعظ ما بوى حق نشنید بشنو کاین سخن‏****در حضورش نیز مى‏گویم نه غیبت مى‏کنم‏

حدیث عشق ز حافظ شنو نه از واعظ ****اگر چه صنعتِ بسیار در عبارت کرد

نصیحت گوىِ رندان را که با حکم قضا جنگست‏****دلش بس تنگ مى‏بینم مگر ساغر نمى‏گیرد

حافظ ار در گوشه محراب مى‏نالد رواست****اى نصیحت‏گو خدا را آن خمِ ابرو ببین‏

زاهد ظاهر پرست از حال ما آگاه نیست ****در حقِ ما هر چه گوید جای هیچ اکراه نیست

نشانه بارز اهل وعظ و نصیحت این است که به راحتی دیگران را سرزنش می کنند:

ناموس عشق و رونق عشّاق مى‏برند****عیب جوان و سرزنش پیر مى‏کنند

گر من از سرزنش مدّعیان اندیشم****شیوه مستى و رندى نرود از پیشم‏

ج- بسیاری از واعظان و نصیحت کنندگان شرایط و مقتضیاتِ کسی را که می خواهند نصیحت کنند در نظر نمی گیرند و بدون در نظر گرفتن مقتضیات و شرایط او، شروع به نصیحت می کنند:

گر ز مسجد بخرابات شدم خرده مگیر ****مجلس وعظ درازست و زمان خواهد شد

برو به کار خود اى واعظ، این چه فریادست****مرا فتاد دل از ره ، تو را چه افتادست‏

د- بسیاری از نصیحت کنندگان روش مناسبی برای نصیحت کردن ندارند و اغلب از شیوه نصیحت مستقیم استفاده می کنند و نصیحت آن ها اغلب به اینجا منجر می شود که مخاطب احساس می کند که تحقیر شده است. 

کوتاه سخن آنکه، اهل وعظ اغلب نه جذابیت لازم را دارند تا دیگران را تحت تاثیر سخن خود قرار دهند، و نه از شیوه های جذاب برای تاثیر گذاردن بر روی دیگران استفاده می کنند. حضرت حافظ با  عشق و روش عاشقانه، بر دیگران تاثیر می گذارد؛ اما اهل نصیحت و موعظه  از موضع بالا با مخاطب خود سخن می گویند.

حضرت حافظ در این باره می فرماید:

مرا تا عشق تعلیم سخن کرد****حدیثم نکته هر محفلی بود


نظرات 1 + ارسال نظر
بهار دوشنبه 28 آبان 1397 ساعت 08:17

نکات بسیار ارزشمندی را بیان فرمودید .
براستی که برداشت صحیح از افکار و دیدگاه حضرت حافظ ، مستلزم داشتن احاطه ای است که ما آن را به وضوح در حضرتعالی مشاهده می کنیم .
سپاس از زحماتتان .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد