معجزه از نظر امام العارفین، محی الدین، دو نوع است:
یک نوع کارهایی است که در توان بشر نیست و فقط خدا بر آن قادر است و آگاهی به این نوع معجزه کم و دشوار است. وی از زنده کردن مردگان به عنوان نمونه ای از این نوع معجزه یاد می کند.
نوع دیگر معجزه این است که : کاری به طور عادی، امکان وقوع داشته باشد و پیامبری که آن را آورده است ادعا دارد که خداوند همت مردم را از انجام همانندِ این کار باز می دارد و آن ها را منصرف می کند. محی الدین سپس بیان می کند که این نوع معجزه به واقعیت نزدیک تر است. (فتوحات باب 188)
پیش از محی الدین، سید مرتضی و جمعی دیگر نیز قائل به نظریه "صرفه" شدند و گفتند که اعجاز قرآن از باب صرفه است و خداوند همتِ مردم را منصرف کرده است و باز داشته است که همانند این قرآن را بیاورند؛ و اگر خداوند مانع همت مردم نشده بود، این امکان وجود داشت که برخی شبیه این قران را بیاورند اما خداوند مانع شد.
از دیدگاه محی الدین، هیچ واقعه ای در هستی نیست که فقط یک بار ممکن باشد که واقع شود. هر واقعه ای به لحاظ نوعی، امکان دارد که تکرار شود؛ و اگر تکرار نشود، خدا مانع آن شده است؛ نه اینکه امکان وقوعِ مجدد آن نباشد.
فیض روح القدس ار باز مدد فرماید
دیگران هم بکنند آنچه مسیحا می کرد
بسیار عمیق و نو بود . سپاسگزارتان هستیم .
سلام بر شما استاد ارجمند
یکی از دوستان وبلاگ شما را به بنده معرفی کرد واقعا که مطالبتان عمیق و لایه لایه است و خواننده را بسیار به فکر فرو می برد .